به گزارش بازی اندروید «نان روزانه ما» ساخته «کینگ ویدور» از فیلمهای بخش کلاسیک های مرمت شده سی وهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر است که سعید عقیقی در یادداشتی به بررسی آن پرداخته است.
به گزارش بازی اندروید به نقل از ایسنا، سعید عقیقی منتقد و فیلم نامه نویس باسابقه سینما در یادداشتی به خصوصیت های این فیلم سینمایی پرداخته است.
در متن این یادداشت آمده است:
«نان روزانه ما» نقطه پایانی بر دوره «واقع گرایی آمریکایی» کینگ ویدور، سندی موثر از مقاومت توامان ِکشاورزان روستایی در مقابل بحران اقتصادی خردکننده آغاز دهه ۱۹۳۰، و تمایل به نمایش حقیقت در مقابل هجوم بنیان کَنِ فرمول های متنوع ژانرهای کلاسیک است. برخلاف تصور عمومی، واقع گرایی همواره به معنای گسترش مضامین تراژیک در دل بحران نیست.
جان و مری که در آغاز فیلم راه گریز از بحران را نمی دانند، در پایان موفق می شوند زمین بایر را به امید حاصلخیزی سیراب کنند؛ نوعی از امیدواری که برخلاف شاهکار واقع گرای پیشین ویدور یعنی «ازدحام/مردم عادی» (۱۹۲۸) کمتر طعنه آمیز و بیش تر آرمان گراست.
تغییر تدریجی شخصیت های فیلم از وارثان بی دست و پای یک مِلک ورشکسته به موسسان یک تعاونی روستایی به واسطه آشنایی با کشاورزان، مشکلات و راهکارهای موثرشان منطقی به نظر می آید و از جهان آرمانی شهری قهرمانان خوش اقبال فیلمهای روزولتی فرانک کاپرا، بسیار دور است.
موفقیت تجاری فیلم به علت وجه «آرمانی» و دلنشینی لیبرالیستی شعار «تلاش برای بقا» نزد مردمی است که تازه از بحرانی هولناک رها شده بودند و امید به بازیابی رویاهاشان را از فضایی واقعی طلب می کردند. خصوصیت اصلی فیلم درک دقیق شرایط اجتماعی از جانب فیلم ساز است که در چارچوب تصاویر هوشمندانه، گفت وگوهای کاربردی و بازی های طبیعی جلوه می کند.
یک دهه بعد، «ژان رنوار» در «جنوبی» آشکارا از فضای «نان روزانه ما» الهام می گیرد، اما نمی تواند از سردرگمی حاصل از غرابت جغرافیا و فرهنگ پیرامونش رها شود. او با احتیاط و تأنی، بی هیچ چاره جدی و مطمئنی در فضایی قدم برمی دارد که کینگ ویدور به آسانی، آگاهی اجتماعی و خلوص در آن قدم زده است.
«جان کوالِن» که در این فیلم نقش کریس لارسن را بازی می کند، با نقش مولی بیتس، کشاورز نیمه مجنونی که در خانه پدری ویران تام جود (هنری فاندا) در «خوشه های خشم» پناه گرفته، در ذهن دوستداران سینما ماندگار شده است. مقایسه فلش بک مولی در تصویر واقع گرای چپِ فورد/ستین بک، هنگام برخورد کشاورزان با دلال بانک، با کوشش برای فروش زمینِ در رهنِ بانک در «نان روزانه ما» حاوی دو تلقی از مفهوم «کوشش برای بازیابی هم زمان ِعزت نفس و توان اقتصادی» ست.
واقع گرایی با طعم آرمان «کینگ ویدور» را ژانرهای تخیلی درهم می شکنند و تصویر تراژیک «خوشه های خشم» را و هیروشیما و مک کارتیسم. ویدور از این پس هیچگاه به دوران مردم عادی و «نان روزانه ما» باز نمی گردد و در هیچ یک از فیلمهای «عظیم»اش برای سلزنیک و دیگران، همچون «جدال در آفتاب»، «جنگ و صلح» و «سلیمان و ملکه سبا» نه نشانی از خلاقیت و هوشمندی این فیلم دیده می شود و نه از واقعیتی امیدوار به آرمان. گویی از آبی که در مشهورترین فصل «نان روزانه ما» زمین کشاورزی را سیراب می کرد، در این فیلمها قطره ای باقی نمانده بود.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب